سلام به رو ماه عشق خودم

بازم اومد تا از لحظه های خوبی و شادی که باهم داشتیم بنویسم

امشب 23 آذر سال 91 گفتی میای که با هم بریم بیرون منم از خدا خواسته سریع قبول کردم ساعت 10 شب بود که اومدی دنبالم و با هم رفتیم یه جای رویایی یه جایی که همیشه آرزوشو داشتم باهم رفتیم کنار دریا لبه ساحل

دست همو گرفتیم و مث دوتا فرشته تو آسمونا بودیم سردم شده بود کاپشنت رو دادی پوشیدم بعد محکم بغلم کردی با گرمای وجودت زودی تمام وجودم گرم شده بود سکوت شب صدای موج دریا شبمون رو بی نظیر تر کرده بود

کلی کنار ساحل دوییدیم و دست همو گرفتیم چرخیدیم خیلی بهمون خوش گذشت بخدا هر چی بگم کم گفتم یه عالمه از خدا بخاطر امشب تشکر کردم راستی ستاره دنباله دار هم دیدیم با هم آرزو کردیم منم آرزومو با صدای بلند گفتم خدا تو رو ازم نگیره عشقم

آسمون صافه صاف بود پر از ستاره پر نور ترین ستاره رو برا خودمون انتخاب کردیم تا همیشه به یاد این شبه خوب بمونیم

بعد از کلی خوش گذرونی و خندیدن   رقصیدن رفتیم قلیون بکشیم نزدیک ساحل یه قلیون سرا بود که رفتیم یه قلیون و چایی وزدیم و داشتیم برمیگشتیم که گفتی بشین پشت فرمون منم نشستم یه کوچولو رانندگی کردم با کمک تو آخه زیاد بلد نیستم با این حال خیلی خوب بعد از چند دقیقه دور زدن من، خودت نشستی و راهی خونه شدیم

خیلی خوش گذشت به امید شبهای بعدی الان ساعت 2:53 نیمه شبه ساعت 2:20 بود که منو رسوندی خونه و خودت رفتی

گل خوشگلم بخاطر امشب خیلی خیلی هوارتاااااااااااااااااااااااااااااااااااا ازتو خدای خوبمون ممنونم هردوتون رو دوست دارررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررم

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: